خداوندا مرا از کسانی قرار دِه که دنیاشان را برای دینشان میفروشند نه دینشان را برای دنیاشان. (دکتر علی شریعتی)
خوش آمدید - امروز : شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

متن سخنرانی حجت الاسلام حسینی قمی در رابطه با مرگ

متن سخنرانی حجت الاسلام حسینی قمی در رابطه با مرگ

http://www.yasinmedia.com/media/k2/items/cache/8ea3a9955ab7af56f05a066d50f83ca0_XL.jpg

برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: مرگ در نهج البلاغه
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسینی قمی
تاريخ پخش: ۰۵-۰۸-۹۴

بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

شریعتی: سلام عرض می‌کنم خدمت شما بینندگان عزیز خیلی خوش آمدید به برنامه‌ی امروز حاج آقای حسینی سلام علیکم.
حاج آقا حسینی: سلام علیکم و رحمة الله عرض سلام و ارادت خالصانه خدمت همه‌ی بینندگان عزیز دارم امیدوارم عزاداری‌های همه قبول باشد بنا نداشتم شعر بخوانم اگر اجازه بفرمایید عرض ارادت به ساحت مقدس سیدالشهدا می‌کنم.

آن دم که بدادی به ره دوست سرت را *** بردی ز میان دشمن بی داد گرت را
گفتی که شوم کشته و خاری نکشم من *** نازم به چنین همت و اوج نظرت را
تو کشته شدی تا که نمیرد شرف و عدل *** خوش زنده نمودی ره و رسم پدرت را
ای طائر قدسی که جهان زیر پر توست *** هر چند بریدند همه بال و پرت را
واقعا جهان زیر پر سیدالشهدا است این روزها فقط ما نبودیم مجلس عزای سیدالشهدا داشتیم در همه‌ی عالم فریاد یا حسین بلند بود.
بر باغ جنان دل ندهد هر که ببیند *** شش گوشه‌ی قبر تو و اکبر پسرت را

امیدواریم همه‌ی آن‌هایی که آرزو دارند مخصوصا آن‌هایی که هنوز کربلا مشرف نشدند اربعین سیدالشهدا نصیب و روزی بگرداند که شاعر می‌گوید اگر کربلا را نشانت بدهند قبر شش گوشه‌ی سیدالشهدا را ببینی دیگر آرزوی بهشت نمی‌کنی گفت آنان که در جوار کوی تو آرمیده اند کفران نعمت است گر بهشت آرزو بنند واقعا هم کسی که آن جا باشد دیگر آرزوی بهشت ندارد ان شاء الله همه جزء زائرین سیدالشهدا باشیم
شریعتی: ان شاء الله خسته نباشید و خدا قوت به حاج آقای حسینی و همه‌ی مبلغین می‌گوییم بحث ما با حاج آقای حسینی سیره‌ی تربیتی امام علی علیه السلام بود ادامه‌ی مباحث را خواهیم شنید
حاج آقا حسینی: بسم الله الرحمن الرحیم در بخش حکمت‌های نهج البلاغه حکمت ۱۲۲ سید رضی رضوان الله مقدمه‌ی کوتاهی دارد که وَ تَبِعَ جِنَازَةً فَسَمِعَ رَجُلًا يَضْحَكُ حضرت در یک تشییع جنازه‌ای بودند در تشییع جنازه دیدند کسی دارد می‌خندد حضرت آن وقت این کلمه‌ی حکمت آمیز را فرمودند فَقَالَ كَأَنَّ الْمَوْتَ فِيهَا عَلَى غَيْرِنَا كُتِبَ وَ كَأَنَّ الْحَقَّ فِيهَا عَلَى غَيْرِنَا وَجَبَ وَ كَأَنَّ الَّذِى نَرَى مِنَ الْأَمْوَاتِ سَفْرٌ عَمَّا قَلِيلٍ إِلَيْنَا رَاجِعُونَ من قبل از این که ترجمه بکنم و این را توضیح بدهم یک مقدمه‌ای را می‌گویم مدت‌ها بود دنبال بیان این مقدمه بودم حالا مناسبتش این جا خیلی خوب است البته بیش از یک مقدمه است ولی فقط اشاره می‌کنم ما خیلی از مستحبات در اسلام داریم که اگر به آداب آن مستحب توجه نشود و رعایت نشود نه تنها ما یک مستحبی را انجام نداده ایم بلکه گرفتار یک مکروهی هم شده ایم گاهی گرفتار حرام هم شدیم دو سه مثال می‌زنم یک مثالش همین نهج البلاغه این کلمه است حضرت در تشییع جنازه بودند آداب تشییع جنازه این نیست وقتی دنبال جنازه می‌رود بلند بلند بخندد آن هم خنده‌ای که صدایش به گوش دیگران برسد حضرت علی شنیدند صدای خنده را ناراحت شدند و در مورد آداب تشییع بیان زیبایی کردند. بحث گسترده‌ای است علما فقها به این پرداخته اند مثلا فرض کنید ما می‌رویم زیارت ائمه علیهم السلام آدابی دارد الآن غالب مردم ما فکر می‌کنند زیارت این است که بروند بچسبند به ضریح گاهی در ازدحام جمعیت فشار می‌دهند خودشان را اذیت می‌کنند دیگران را اذیت می‌کنند وقتی می‌رسد به ضریح می‌گوید زیارت کردم زیارتم تمام شد از آن طرف سرش را زیر می‌اندازد می‌رود بیرون یک دعایی نمازی نه فکر می‌کند زیارت همین است دو داستان می‌گویم از ائمه علیهم السلام استلام حجر مستحب است یعنی حجر الاسود که شروع طواف از آن رکن است سنگ بهشتی است مستحب است انسان طواف که می‌کند به حجرالاسود که می‌رسد دست بکشد پیغمبر این کار را می‌کرده امام صادق علیه السلام این کار را می‌کرده با این که پیغمبر این کار را می‌کرد اصحاب حضرت دیدند امام صادق این کار را نمی‌کند تعجب کردند گفتند جدتان این کار را می‌کرد فرمود بله جدم وقتی می‌رسید به این جا جمعیت راه باز می‌کردند به راحتی حضرت می‌رفت کنار حجر الاسود ولی چنین قصه‌ای برایم پیش نمی‌آید نمی‌خواهم خودم را آزار بدهم و نمی‌خواهم دیگران را آزار بدهم نه خودم اذیت شوم نه دیگران نمی‌روم سراغ این کار مستحب وقتی شرایطش نیست نمی‌روم در حالی که دقیقا این برعکس است چقدر باید کار کرد تا این فکر در ذهن ما بیاید که نه به خدا زیارت چسبیدن به ضریح به هر قیمتی نیست داستان دوم را باز از امام صادق عرض می‌کنم برای من خیلی جالب بود وقتی خواندم یکی از اصحاب حضرت اسمش است عبدالله بن مسکان دوستانش می‌رفتند خدمت امام صادق علیه السلام جلسات خصوصی خدمت حضرت می‌رفتند امام صادق یک جلسات عمومی داشتند این آقا می‌رفت گاهی جلسات خصوصی پنج ده نفر وقت می‌گرفتند خدمت حضرت می‌رفتند به این آقا می‌گفتند فلان ساعت وقت دیدار داریم بیایید برویم می‌گفت نمی‌آیم می‌گفتند چرا می‌گفت می‌ترسم ادب حضور امام را آن طور که شایسته است رعایت نکنم شما بروید هر چه یاد گرفتید به من منتقل کنید عمومی می‌رفت اما از خصوصی می‌ترسید زیارت یک امام این قدر آداب دارد که یک کسی نگران بود که حقش را ادا نکند این قرآن است آیه را همه بلد هستیم خطاب به مومنین «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ» (حجرات/ ۲) وقتی در حضور پیغمبر هستید صدایتان را از پیغمبر بلند تر نکنید جالب است در تفسیر می‌دیدم وقتی این آیه نازل شد یکی از اصحاب پیغمبر دیگر نمی‌آمد محضر رسول حضرت سراغ گرفتند چرا نمی‌آیی گفت آیه آمده می‌ترسم بیایم ادب حضور شما را رعایت نکنم بلند صحبت بکنم حضرت فرمود تو از آن‌ها نیستی بیا تو آداب را رعایت می‌کنی پیغمبر که زنده و مرده ندارد ما ادب حضور امام علیه السلام را رعایت می‌کنیم؟ می‌خواهیم یک کار مستحبی انجام بدهیم من گاهی توفیق دارم مشرف می‌شوم حرم امام رضا علیه السلام غصه می‌خورم چند منظره زیاد می‌بینم یک وقت یادم است بچه‌ی کوچک دو ساله داشت ضجه می‌زد گریه می‌کرد محدوده‌ی ضریح خیلی ناراحت شدم بغل آقایی بود گفت چرا گریه می‌کند گفت پدرش داده به من برود دستش را به ضریح بزند مدت هاست نیامده این درست است ما بچه‌ای را این طوری آزار بدهیم که می‌خواهیم کار مستحبی انجام بدهیم یا گاهی بچه‌های خردسال را مثلا دو ساله سه ساله ازدحام جمعیت است سر و صدا است با اجبار می‌خواهد این بچه را برساند به ضریح بلند کرده بچه می‌ترسد گریه می‌کند وحشت می‌کند ما می‌گوییم داریم کار مستحبی انجام می‌دهیم دیدند مخصوصا اگر با اجازه خدمت خانم‌ها تعبیرش تند نباشد مخصوصا در بخش خانم‌ها چادر را از پشت کمر می‌بندند وقتی برمی‌گردند مثل این که از یک جنگی برگشتند دفاعی برگشته باشد آقایان هم همین طور است در خانم‌ها وضعیت متاسفانه خیلی بد تر است این بحث را یک وقت باید مفصل مطرح کنیم ما در دین مستحباتی داریم که اگر آن آداب رعایت نشود نه تنها مستحبات انجام نمی‌دهیم مرتکب گناه هم می‌شویم گاهی مکروه است گاهی حرام است جالب است همین نهج البلاغه‌ی حضرت علی بخش پایانی همین بخش کلمات حکمت آمیز یک حدیثی دارد قبل از این جمله یک جمله‌ی دیگر از امام صادق می‌گویم خیلی جالب است مثلا ما می‌رویم زیارت کربلا طرف می‌بینی دو ساعت نشسته در حرم می‌گوییم خسته نشدی می‌گوید خسته شدم گرسنه شدم حال ندارم چرا نمی‌آیی برویم می‌گوید شاید این سفر نصیب نشد حضرت امام صادق فرمود دَعِ الطَّوَافَ وَ أَنْتَ تَشْتَهِيهِ (وسائل الشیعه، ج ۹، باب ۴۶ از ابواب طواف، ح ۲) تا تشنه‌ی طواف هستی از طواف بیا بیرون سیر نشو نمان تا سیر شوی نمان تا خسته شوی قطعا دل زدگی ایجاد می‌کند روایت داریم زُر فَانصَرِف زیارت کن زود برگرد همیشه تشنه باش همیشه لذت ببری عبادت لذت می‌خواهد تشنگی عطش می‌خواهد نه این که بمان خسته شده گرسنه شده دیگر حال رمق ندارد حضرت علی می‌فرماید إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالًا وَ إِدْبَاراً (نهج البلاغه، حکمت ۳۰۴) آدم گاهی حال دارد گاهی حال ندارد اگر حال داشتی مستحبات را انجام بده اگر حال نداشتی همان واجبات کافی است عبادت با نشاط تشنگی عطش باید باشد من سوال می‌کنم انصافا آدم می‌رود کنار ضریح آن آرامشی که باید به آن آرامش برسد وقتی می‌رسد کنار ضریح امام رضا واقعا به آرامشی برسد بتواند در خلوت خودش با خدای خود با ولی خدا سخن بگوید این قدر سر و صدا و فریاد است این یک مثال است. یک مثال دیگر می‌زنم این هم باز خیلی مبتلا به است ما می‌رویم نماز جماعت می‌رویم مسجد نماز جماعت آداب دارد شاید این‌ها دغدغه‌های شخصی من است گاهی می‌روم حضرت حضرت معصومه حرم امام رضا موقع جماعت امام جماعت که شروع می‌کند ده‌ها صدای شیون و ناله و گریه بچه‌ها از طرف خانم‌ها بلند است چون خانمی ایستاده به نماز بچه را رها کردند یک بار مسئله اش را گفتیم صریح فتوای فقهاست اشکال ندارد شما در حال نماز بچه تان را در بغل بگیرید بالاتر از این این صریح عبارت عروه‌ی مرحوم آیت الله محمد کاظم طباطبائی یزدی است که مادر در حال نماز اگر بچه اش گریه کرد می‌تواند بچه را ببرد زیر چادر شیر به بچه بدهد بچه گریه نکند یعنی این قدر مهم است شما یک مستحب را داری انجام می‌دهی طفلت را آزار نده طفلت اذیت نشود مستحب نماز جماعت است در حالات پیغمبر است حضرت در حال نماز یکی از نوه‌های خودش را در آغوش می‌گرفت رکوع که می‌رفت می‌گذاشت زمین موقع تشهد بغل می‌گرفت ما می‌رویم جماعت گاهی می‌خواهیم مستحب انجام بدهیم مکروه یا حرام انجام می‌دهیم چه کسی حاضر است برود نماز جماعت نمازش باطل شود می‌روند ثواب ببرند غالبا تقدم در افعال نماز دارند زودتر از امام بلند می‌شوند زودتر از امام رکوع می‌روند این آداب را رعایت نمی‌کنند ادب واجب را رعایت نمی‌کند به جای این که مستحب انجام بدهد نمازش را از دست داده عده‌ای از مراجع می‌گویند این کار جایز نیست نماز فرادی می‌شود و وظیفه‌ی فرادی را در ادامه انجام نمی‌دهد یا خود مسجد یک غصه‌ای که همیشه داشتیم گلایه می‌کنیم قطعا این گلایه‌ها موثر است خوب نیست الآن شما می‌روی در مسجد اگر پانصد نفر در مسجد باشند قبل از نماز بعد از نماز بین دو نماز چقدر سر و صدا و هم همه و صحبت است الآن هم تلفن‌های همراه الی ماشاء الله دارد نماز می‌خواند وسط نماز آهنگ‌های مختلف که بماند گوشی اش را برمی‌دارد این جا نگاه می‌دارد که طرف بداند من دارم نماز می‌دهم سلام نماز را داده نداده گوشی را برمی‌دارد بلند بلند شروع می‌کند به صحبت ده دقیقه از دنیا جدا شویم من غصه می‌خورم گاهی آدم بعضی از مساجد می‌رود می‌بیند آن‌ها خیلی رعایت می‌کنند ما بیشتر باید رعایت بکنیم پنج درصد دو درصد چند درصد مردم ما آداب مستحبات را رعایت می‌کنند ورود به مسجد پیدا کردی باید نماز تحیت بخوانید خیلی کم هستند خدا رحمت کند مرحوم آیت الله عظمی گلپایگانی درسشان در مسجد اعظم بود منبر آخر بود وارد مسجد می‌شدند دم در تا وارد می‌شدند می‌ایستادند به نماز تحیت مسجد بعد می‌رفتند به طرف منبر دو رکعت نماز مثل نماز صبح است مرحوم آیت الله تبریزی وارد می‌شدند دم در نماز تحیت می‌خواندند مسجد شده جای سر و صدا و بین نماز و بعد از نماز و فریاد‌ها و تلفن‌ها مثال است مگر نگفته اند در مسجد می‌روید حرف دنیا نزنید مشغول ذکر دعا عبادت باشید این جا جای معامله داد و ستد نیست خیلی روایات تندی داریم کسانی که در مسجد کار دنیایی و معاملات تجاری انجام می‌دهند متاسفانه خیلی زیاد است من سوال می‌کنم شما درصدش را تعیین بکنید تحیت را کمتر از دو سه درصد فرمودید حکایت اذان چند درصد انجام می‌دهند یکی از مستحبات دینی است کسی که صدای اذان را می‌شنوند او هم تکرار بکند زمزمه بکند بعد از آن آن می‌گوید الله اکبر او هم تکرار کند الله اکبر اگر ما می‌رویم جماعت آداب دارد یک بحث خیلی گسترده‌ای است عیادت مریض مستحب نیست چقدر آداب دارد عیادت مریض زیاد ننشینید بیمار را خسته نکنید هدیه‌ای برای بیمار ببرید طولانی نکنید نشستن را مگر این که بیمار مطالبه بکند.
شریعتی: نکته‌ای در مورد شنیدن مداحی‌ها روضه‌ها در ماشین خانه یک موقعی مداح دارد روضه‌ی مکشوف می‌خواند این‌ها دارند خاطره می‌گویند می‌خندند.
حاج آقا حسینی: من بارها گفتم باید ببینیم مستمع چه مستمعی است این مجلس جای این روضه است نیست.
شریعتی: شنیدن در قالب سی دی در ماشین خانه طرف گذاشته می‌شنود در حالی که نمی‌تواند حق روضه را ادا بکند.
حاج آقا حسینی: به نظر من لازم است ما مقصر هستیم ما نیامدیم فصلی باز کنیم در دین آن قدر نکات ظریف است آداب است این آداب‌های دینی است که بعضی هایش هم آداب اجتماعی است اگر ما رعایت بکنیم جامعه گلستان می‌شود من روایتی را تازگی می‌دیدم خیلی جالب بود ببینید اسلام کجا را نگاه کرده پیغمبر خدا فرمود شما می‌روید خواستگاری دو مرحله دارد یک وقت خواستگاری می‌روید یک وقت نه خواستگاری به نتیجه می‌رسد عقد می‌خوانید و مراسم دارید پیغمبر فرمود آن مراسمتان را أعلِنُوا هذا النِّکاحَ واجعَلُوهُ في المَساجِدِ (میزان الحکمه، ج ۲، ص ۱۱۹۳) علنی بگویید مردم را دعوت بکنید ولیمه مستحب است اعلام بکنید اما اگر نه در مرحله‌ی خواستگاری است پیغمبر فرمود أظهِرُوا النِّکاحَ و أخفُوا الخِطبَةَ (میزان الحکمه، ج ۵، ص ۱۰۸) خواستگاری را مخفی کنید چرا؟ شاید یک جهتش این باشد شما نپسندیدی این دختر خانم را سر زبان نینداز یک جا مطرح می‌شود فلان خانم ما هم رفتیم فایده ندارد شما یک جا رفتی خواستگاری چه حقی داری شما پسندیدی یا نه شاید آن‌ها شما را نپسندیدند این نکته‌ی ظریف که می‌گوید حتی خواستگاری برای خانم را مخفی کنید هیچ کسی خبر نداشته باشد به نتیجه رسید اعلام بکنید مهمانی ولیمه بدهید سر و صدا بکنید‌های بیندازید اما اگر در حد خواستگاری است شاید یک طرف نپسندید این‌ها را مخفی کنید نگذارید مشخص شود فلانی آقا پسر تا حالا سی جا رفتند جور نشده فلان دختر خانم چهل خواستگار آمده هیچ کس نپسندیده اگر بخواهیم وارد شویم این قدر نکات ظریف است ان شاء الله باید مستقل بپردازیم یکی از آداب این است که حضرت در نهج البلاغه آورده همین حکمت ۱۲۲ حضرت تشییع جنازه بود دیدند کسی می‌خندد ای. کاش ما که رساله‌ها در زندگی مان نیست ولی خیلی زحمت بکشیم بخش واجبات و محرمات را در زندگی‌ها توجه می‌کنیم ای. کاش آداب مستحب را هم می‌دیدیم همه نوشتند در رساله‌ها شما تشییع جنازه بروید خیلی ثواب دارد روایت داریم مَن شَیَّعَ جِنَازَة وَلی مِن اَولِیا ئَنَا خَرَجَ مِن ذُنُوبِهِ کَیَوم وُلِدَته امّه لَا ذَنب کسی تشییع جنازه‌ی مومن برود خدا گناهانش را می‌آمرزد این به خاطر حرمت مومن است مومن زنده اش محترم است بعد از مرگ جنازه اش هم محترم است شما اگر از یک مومن تجلیل کردی تشییع کردی خدا گناهانت را می‌آمرزد از این مستحب بالاتر؟ ولی بلافاصله گفتند همه در رساله‌ها نوشتند ده پانزده مورد است گفتند اَن یَکُونَ مُشَیِّع خَاشِعًا در تشییع حالت خشوع داشته باش در فکر باش بگو شاید من در این تابوت بودم من را دارند می‌برند فکر خودت باش در حالات پیغمبر حدیث زیبایی است که رسول خدا إذا تَبِعَ جَنازَةً غَلَبَتهُ كآبَةٌ (میزان الحکمه، ج ۱۱، ص ۱۰۰) جنازه وقتی تشییع جنازه می‌رفتند غلبه کعبه یک حزن شدید غلبه می‌کرد انصافا الآن تشییع‌ها این طوری است تازه رفیقش را در تشییع دیده معاملات عقب مانده اش را ردیف می‌کند و خودشان را به بازماندگان نشان بدهند تمام شود برود تشییع ما همین است مراسم ما ختم ما همین است فاتحه ما همین است خدا رحمت کند مرحوم آیت الله احمدی میانجی در وصیت نامه شان فرموده بودند راضی نیستم بعد از مرگ من از این مجالس بگیرید این مجالس بزرگ داشت زنده هاست نه بزرگ داشت میت الآن این طوری شده الآن شده بزرگ داشت زنده نه بزرگ داشت بنده خدا که مرده بزرگ داشت بنده خدا این است که برویم ببینیم وصیت نامه اش چیست گرفتاری هایش چیست به وصیتش عمل کنیم در فقه ما این است با خشوع خضوع باشیم کراهت دارد آدم بخندد کراهت دارد حرف بزند مگر ذکر خدا من نکته‌ی ظریفی می‌گویم سلام چقدر سفارش شده می‌گویند شما سلام بکنید در بعضی از تعبیر‌ها است اگر هفتاد ثواب داشته باشد یک حسنه مال اوست همه اش مال تویی است که سلام کردی ولی سلامی که همه جا سفارش شده گفتند کسی که مشغول تشییع جنازه است به او سلام نکنید کسی در تشییع جنازه است بگذارید در حال خودش باشد حرف با او نزن حتی سلام به او نکن از حال خودش نیاید بیرون بگذارید در تفکر در اندیشه باشد این یک روزی هم برای ما است فرض کن تو بودی حالا با این مقدمه حضرت علی دید کسی دارد می‌خندد آن هم با صدای خنده‌ی بلند حضرت فرمود كَأَنَّ الْمَوْتَ فِيهَا عَلَى غَيْرِنَا كُتِبَ وَ كَأَنَّ الْحَقَّ فِيهَا عَلَى غَيْرِنَا وَجَبَ می‌خندی تو؟ فکر می‌کنی مرگ بر دیگران است بر ما ننوشته شده فقط برای آن آقا نوشته شده دیگران می‌میرند ما نمی‌میریم مرگ یک حقیقتی است این حقیقت برای ما نیست برای دیگران است؟ فکر می‌کنی این جنازه‌ای که ما داریم می‌بینیم مسافر است برمی‌گردد؟ الآن دفنش می‌کنیم آخر شب برمی‌گردد می‌آید این طوری فکر می‌کنی؟ اگر آدم باور کند دستش از دنیا کوتاه شده دارد می‌رود هیچ چیز دستش نیست خالی خالی است خدا رحمت کند در حالات میرزای قمی است اشاره کردیم که ایشان بزرگ بوده عالم بوده آیت الله عظمی بوده محقق قمی می‌گفتند الآن قبرش در قم مزار است در قبرستان شیخان یکی از قبرهایی که مردم برای زیارت می‌روند قبر میرزای قمی است برای حوائج می‌روند خیلی مرد بزرگی است عزیزان اگر قم مشرف شدند حتما قبر علما را مخصوصا در قبرستان شیخان قبر مرحوم آیت الله ملکی تبریزی قبر زکریا ابن آدم از اصحاب امام رضا بزرگانی است از جمله این مرد بزرگ یک عده می‌روند حاجت می‌خواهند بسیار مرد با مقاماتی است مرحوم میرازی قمی فتحعلی شاه می‌آمده دیدنش زیاد می‌آمده سر می‌زده دلیلش هم این بوده ایشان می‌خواسته کمکی بکند آن‌ها گمراه نشوند هست نامه‌ای که میرازی قمی عتاب می‌کند به فتحعلی شاه یک وقت گرایش پیدا کرده بود به صوفیه با عتاب برخورد می‌کند اگر علما یک وقت با شاهان ارتباط برقرار می‌کردند می‌خواستند نجات بدهند زیاد می‌آمده یک سفر وقتی از تهران می‌آید قم دیدن میرزای قمی او حمام بوده می‌گویند حمام است می‌گوید من عجله دارم می‌خواهم زود برگردم می‌گویند برو حمام می‌آید حمام سر حمام لباسش را عوض می‌کند لنگی به کمر می‌آید داخل در فضای حمام چشم چشم را نمی‌دیده از دور سلام می‌کند به میرزا میرزا جواب سلامش را می‌دهد می‌پرسد چه کسی هستی می‌گوید من فتحعلی هستم فتعحلی شاه می‌گوید من فتحعلی هستم می‌فرماید کدام فتحعلی اتفاقا حمام دلاکی داشته به اسم فتحعلی می‌فرماید کدام فتحعلی دلاک حمام می‌گوید فتحعلی شاه هستم می‌گوید از شاهی چه همراه داری می‌گوید همه چیز دارم خزانه دارم کشور دارم لشکر دارم ارتش دارم قشون دارم می‌گوید نه چه داری نه دارم دارم بماند این جا چه همراهت آوردی می‌گوید این جا یک لنگ به کمرم بستم می‌گوید یادت باشد روزی که می‌خواهی بروی این طوری می‌برندت دارم دارم‌ها می‌ماند پست مقام شهرت قیافه مدیریت داری این‌ها می‌ماند این طوری می‌برند این‌ها را این طوری می‌گذاری اگر آدم باور بکند این خیلی مهم است حضرت علی می‌فرماید تو فکر می‌کنی برمی‌گردند دوباره می‌آیند سراغ ما این جنازه که دفن کردیم؟ نُبَوِّئُهُمْ أَجْدَاثَهُمْ وَ نَأْكُلُ تُرَاثَهُمْ كَأَنَّا مُخَلَّدُونَ بَعْدَهُمْ فکر می‌کنی ما جاودانه هستیم فقط این‌ها مردند همه‌ی موعظه‌ها را یادمان رفته موعظه‌ها فراموش ما شده شاید من زیاد دغدغه دارم و فضای جامعه این طوری نیست ولی واقعا همین طور است مرگ عبرت است الآن مرگ‌ها عبرت نیست حاج آقای میرباقری می‌فرمودند الآن ما قبرستان‌ها را از شهر بردیم بیرون یک وقت نکند نگران مرگ باشیم بیرونم شهر می‌رویم این قدر زیبا کردیم گل و بلبل و چمن شده بوستان می‌گویند بروویم تفریح قبرستانی که آدم می‌آمد باید مایه عبرتش باشد كَفى بِالمَوتِ واعِظا (کافی، ج ۲، ص ۲۷۵) یک نگاه وقتی می‌کرد یک تشییع جنازه که می‌رفت آن قدر شاد و شاداب کردیم که از هیچ چیز نگران نباشیم خدا رحمت کند امام راحل ما را خیلی این خاطره برای من تکان دهنده بود به خاطر سن و سالی که امام در آن این جمله را بیان کرده آیت الله امینی نقل می‌کنند خدمت امام رسیدیم این مال قبل از تبعید امام به نجف است که اجازه بدهید یک عده از شاگردان شما بیایند خدمت شما با آراء شما آشنا شوند رسم است در حوزه‌های علمیه چند نفر می‌روند با آراء مجتهد آشنا می‌شوند که وقتی مجتهد رساله بنویسد سوالات را مردم می‌پرسند خود آقا لازم نباشد استفتاء را جواب می‌دهند نگاه آخر را خود مرجع تقلید می‌کند آیت الله امینی گفتند رفتیم پیش امام قصه‌ی مرجعیت را نگفتیم مقدمات را گفتیم گفتیم چیزی نگوییم گفتند اجازه بدهید بعضی از اصحاب شما بیشتر خدمت شما برسند با آراء شما بیشتر آشنا شوند امام فوری متوجه شدند ن گاهی کردند به من فرمودند آقای امینی از شما توقع نداشتم گفتم مگر چه گفتم فرمودند شما به من بگو پایت لب گور است آماده‌ی قبر باش تازه آمدی مقدمات مرجعیت من را درست می‌کنی فکر می‌کنی متوجه نیستم چه می‌گویی امام آن وقت چند سالشان بوده؟ این مهم است امام شصت و سه سالشان بوده امام شصت و سه ساله می‌گفت به من بگویید پایت لب گور است آماده‌ی قبر و قیامت باش الآن می‌شود به شصت و سه ساله‌ها گفت پایت لب گور است؟ واقعا ناراحت می‌شوند به هفتاد ساله‌ها نمی‌شود گفت واقعا ناراحت می‌شوند به هشتاد ساله‌ها بگویی شما بساطتان را جمع بکنید واقعا ناراحت می‌شوند می‌گویند جوانان خیلی زودتر از ما می‌میرند فعلا ما هیچ کسالتی مرضی نداریم ولی امام در آن سن و سال می‌گفته به من بگویید پایت لب گور است این حکمت دو بخش است حرف اولش که حرف مهمی است همین است که حضرت می‌فرماید یادتان باشد هر چیزی آدابی دارد وقتی می‌روید تشییع آدابی را رعایت بکنید کسی که از دنیا می‌رود تشییع جنازه اش دفنش مجالسش عبرت باشد یک عده بترسند یک عده بگویند نوبت ما هم می‌شود الآن یک سخنران دعوت می‌کنند یا مداح به جای این که من از این مجلس استفاده بکنم یک عده‌ای فقط در همین مجالس می‌آیند به قول آقا می‌خواست برود مجلس ترحیم مجبور شد برود به خاطر ملاحظاتی که با صاحب مجلس داشت گفت‌ای بابا بالاخره پای ما را به مسجد باز کردی به جای این که ما از این فرصت استفاده کنیم به تعبیر حدیث زیبای كَفى بالمَوتِ واعِظا بگوییم موعظه‌ای بکنیم روزی شما است نوبت شما است از این فرصت استثنائی استفاده کنیم برای عبرت یک وقت می‌بینی بخش عمده‌ای از سخنان من به تجلیل از آقا و بازماندگان و این و او و چه بود می‌گذرد یک وقت واقعا آدم خوبی باشد عیب ندارد یک وقت نه آدم خوبی هم نیست ما مبالغات فراوان می‌کنیم چه خبر است تو چه خبر داری من که می‌روم منبر برای فاتحه از کجا می‌دانم مطمئن باشید امشب در بغل حضرت امام حسین است اولین بار جنازه اش آمده مسجد پایش را زمان حیات به مسجد نگذاشته است آن وقت تو از کجا می‌گویی او بغل پیغمبر است گیرم آدم خوبی است تو از کجا می‌دانی خدا رحمت کند این قصه را هم می‌گویم مرحوم آیت الله حائری مرتضی حائری فرزند آیت الله عظمی حائری موسس حوزه‌ی علمیه‌ی قم مرد عجیبی بوده در اخلاص شاگردانشان باید بیایند شهادت بدهند ایشان زبان زد بوده ذره‌ای هوای نفس در وجودش نبوده این که می‌گویند بعضی‌ها تالی تلو عصمت بودند یکی ایشان بوده فرزند موسس حوزه‌ی علمیه‌ی قم واقعا عجیب بوده ایشان یک کتابی می‌نویسد به نام ابتغا الفضیلت باید ادامه می‌داد ادامه می‌دهد همان جلد اول هر چه می‌گویند می‌گوید نه اگر هوا و هوس هم بود همین جلد اول دیگر نمی‌خواهم کتاب رسم بوده در قدیم‌ها الآن هم است الآن اول کتاب می‌نویسند که این کتاب را چه کسی نوشت می‌نویسند کتبه حسن آقا این کتاب را فلانی فرزند فلانی نوشت ایشان وقتی کتابش تمام می‌شود آخرش می‌نویسد کتبه المرتضی ابن المرحوم عبدالکریم پدرش آیت الله عظمی حائری بوده بعد فکر می‌کند از این فکر‌ها در ذهن ما می‌رسد؟ فکر می‌کند من به چه مجوزی برای پدرم نوشتم مرحوم از کجا می‌دانی مورد رحمت پروردگار است تو چه خبر داری؟ آن که ما دیدیم ظاهر اعمالش بود بله حوزه تاسیس کرد موسس حوزه بود خدماتی کرد کم نظیر به امام گفتند چرا آیت الله عظمی حائری قیام نکرد ایشان فرمود حفظ حوزه در آن زمان کمتر از قیام ما نبود یک مردی با این عظمت ما ننویسیم مرحوم؟ گفت از کجا می‌دانیم قبول شده اعمالش؟ ما باطنش را که خبر نداریم خلاصه با خودش کلنجار می‌رود آخرش مرحوم را خط می‌زند می‌گوید کتبه مرتضی ابن عبدالکریم به ما چه مرحوم است یا نه خدا خودش می‌داند شب در عالم خواب پدرش را می‌بیند پدر می‌گوید مرتضی بیا من انگشت هایت را ببوسم به خاطر این کار که کردی تا آخر عمرت در همین مسیر باش اگر بناست تشییع باشد اگر بناست مجلس ترحیم عبرت باشد دیگر جای این تعارفات نیست یک آقایی را ببریم بالا یکی را ببریم پایین یکی را بکوبیم پس هر چیزی آداب مستحبی دارد اگر به آن آداب رسیدیم مستحب را انجام دادیم اگر نه گرفتار مکروه یا حرام می‌شویم.
شریعتی: خیلی ممنون مشرف می‌شویم محضر قرآن کریم صفحه‌ی ۱۵ آیات ۹۴ تا ۱۰۱ سوره‌ی مبارکه‌ی بقره را تلاوت می‌کنیم.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
قُلْ إِن كَانَتْ لَكُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ عِندَ اللَّـهِ خَالِصَةً مِّن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ  ﴿٩٤﴾ وَلَن يَتَمَنَّوْهُ أَبَدًا بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ وَاللَّـهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ  ﴿٩٥﴾ وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَى حَيَاةٍ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَمَا هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذَابِ أَن يُعَمَّرَ وَاللَّـهُ بَصِيرٌ بِمَا يَعْمَلُونَ  ﴿٩٦﴾ قُلْ مَن كَانَ عَدُوًّا لِّجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّـهِ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ  ﴿٩٧﴾ مَن كَانَ عَدُوًّا لِّلَّـهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَرُسُلِهِ وَجِبْرِيلَ وَمِيكَالَ فَإِنَّ اللَّـهَ عَدُوٌّ لِّلْكَافِرِينَ  ﴿٩٨﴾ وَلَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ وَمَا يَكْفُرُ بِهَا إِلَّا الْفَاسِقُونَ  ﴿٩٩﴾ أَوَكُلَّمَا عَاهَدُوا عَهْدًا نَّبَذَهُ فَرِيقٌ مِّنْهُم بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ  ﴿١٠٠﴾ وَلَمَّا جَاءَهُمْ رَسُولٌ مِّنْ عِندِ اللَّـهِ مُصَدِّقٌ لِّمَا مَعَهُمْ نَبَذَ فَرِيقٌ مِّنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ كِتَابَ اللَّـهِ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ كَأَنَّهُمْ لَا يَعْلَمُونَ  ﴿١٠١﴾
ترجمه:
بگو: اگر [آن گونه که می پندارید] سرای آخرت [با همه نعمت هایش] نزد خدا ویژه شماست نه مردم دیگر، پس چنانچه راستگویید مرگ را آرزو کنید.  (۹۴) و آنان هرگز مرگ را به سبب گناهانی که مرتکب شده اند، آرزو نمی کنند؛ و خدا به ستمکاران داناست.  (۹۵) و یقیناً آنان را حریص ترین مردم به زندگی [دراز مدت] خواهی یافت و [حتی حریص تر] از مشرکان. هر یک از آنان آرزومند است که ای کاش هزار سال عمرش دهند، ولی آن عمر طولانی دور کننده او از عذاب نیست؛ و خدا به آنچه انجام می دهند، بیناست.  (۹۶) [آنان می گویند: چون جبرئیل، وحی را برای تو می آورد ما با او دشمنیم؛ بنابراین به تو ایمان نمی آوریم] بگو: هر که دشمن جیرئیل است [دشمن خداست] زیرا او قرآن را به فرمان خدا بر قلب تو نازل کرده است، در حالی که تصدیق کننده کتاب های پیش از خود و هدایت وبشارت برای مؤمنان است.  (۹۷) هر که با خدا و فرشتگان و رسولانش و جبرئیل و میکائیل دشمن باشد [کافر است]، و بی تردید خدا دشمن کافران است.  (۹۸) و یقیناً به سوی تو آیاتی روشن نازل کردیم، و به آنها جز فاسقان کافر نمی شوند.  (۹۹) آیا چنین نیست که هرگاه یهود پیمانی [با خدا و رسولانش] بستند، گروهی از آنان، آن را شکستند؟ [آنان نه فقط عهد شکنند] بلکه بیشترشان ایمان نمی آورند.  (۱۰۰) و زمانی که فرستاده ای از سوی خدا به سویشان آمد که تصدیق کننده کتابی است که با آنان است، گروهی از آنان که [دانش] کتاب به آنان داده شده بود [با کمال گستاخی] کتاب خدا را پشت سر انداختند [و با آن به مخالفت برخاستند]، گویی نمی دانند [که کلام خداست].  (۱۰۱)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی: یکی از آدابی که همه‌ی ما باید رعایت کنیم دوستانی که سرزمین وحی مشرف بودند زیارت قبول بگوییم حجکم مقبول و سعیکم مشکور بگوییم جا دارد در این روزها یاد کنیم از همه‌ی جان باختگان حادثه‌ی منا که سال قبل محرم با ما بودند.
حاج آقا حسینی: مردم ما یادشان نرود حتما یادشان نمی‌رود مسئولین هم در تلاش هستند ولی ما گذشته از آن عزیزانی که از دست دادیم در این حادثه یک تعدادی هنوز مفقود داریم و شرایط خانواده‌های مفقودین به مراتب از قربانیان سخت تر است من فقط یک نمونه را می‌گویم حتما مسئولین می‌دانند بیشتر از ما توجه دارند ولی می‌گویم بدانند ما یادمان است من رفتم منزل یکی از مفقودین روحانی کاروان بودند واقعا یک وضع اضطرابی در این خانه است دختر‌ها خانم مادر همه گفت هر صدایی که ز در می‌آید به گمانش که پدر می‌آید همه منتظر هستند یک خبری بشنوند واقعا دعا بکنند هم مردم هم مسئولین تلاش بکنند هر چه زودتر خبر خوشی از خانواده‌ها برسد. خیلی از عزیزان گفته بودند دعای امام حسین در آخرین وداع با امام سجاد علیه السلام را بخوانید گفتیم عصر عاشورا امام حسین آمدند در خیمه‌ی امام سجاد در حالی که خون از بدن حضرت می‌جوشید فرمودند آمدم یک دعا به شما یاد بدهم و یک وصیت دعا یادگاری است از مادرم فاطمه‌ی زهرا سلام الله علیها در سختی‌ها و گرفتاری‌ها بخوانید در مفاتیح است حاشیه یا ملحقات عنوانی دارد دعا برای حوائج دنیا و آخرت بسم الله الرحمن الرحیم بِحَقِّ يسَّ وَالْقُرْآنِ الْحَكيمِ وَ بِحَقِّ طه وَ الْقُرْآنِ الْعَظيمِ يا مَنْ يَقْدِرُ عَلى حَوآئِجِ السّآئِلينَ يا مَنْ يَعْلَمُ ما فِى الضَّميرِ يا مُنَفِّساً عَنِ الْمَكْرُوبينَ يا مُفَرِّجاً عَنِ الْمَغْمُومينَ يا راحِمَ الشَّيْخِ الْكَبيرِ يا رازِقَ الطِّفْلِ الصَّغيرِ يا مَنْ لايَحْتاجُ اِلَى التَّفْسيرِ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَافْعَلْ بى كَذا و كَذا.
شریعتی: ان شاء الله خیلی ممنون التماس دعا خدانگهدار

متن سخنرانی حجت الاسلام حسینی قمی در رابطه با مرگ